سال 99 - 1398
مصاحبه غزال زارع و عزیزالله مقصودی
در مسیر ساخت مستند صنعت ملامین بودم که به کارخانه و شرکت «افزونپلاست» در کاشان رفتم. البته مایل بودم تا پیرامون مسائل، مشکلات و چالشهای عرصه تولید به ویژه حوزه فعالیت عزیزالله مقصودی و همسرش گفتوگویی داشته باشم. حاج عزیزالله مقصودی که با وجود۷۵ سال سن، هنوز تلاش خود را مستمر ادامه داده است .
- امکانش هست بگویید از کجا و چه سالی شروع به فعالیت در این زمینه کردید؟
- بنده کشاورززاده هستم و در یکی از دهات نزدیک «شهرری» و از دوران کودکی با کشاورزی و دامپروری آشنا بودم. در سال 1336 وارد کارخانه «پلاستیککار» شدم و از ساعت 5 صبح تا 12 شب با حقوق 4 ریال کار میکردم. امروز هرچه دارم و آموختهام از استادکاران آن دوران است. در سال 42 کارخانههای «پلاستیککار» و «پلاسکوکار» شریک شدند و من نیز فعالیتم را در واحدهای تراشکاری و قالبسازی ادامه دادم. در سال 47 به انتخاب کارگران، نماینده سندیکای کارگری شدم و پیگیر مطالبات و مشکلات جامعه کارگری بودم. جالب است بدانید در آن دوران که قصد ازدواج داشتم؛ پیگیر دریافت 5 هزار تومان وام بودم که موفق نشدم، اما کارگران همه یک روز از حقوق خود را کنار گذاشتند و مبلغ 6 هزار تومان جمعآوری شد و به بنده اهدا کردند، جشن بسیار باشکوهی برای ازدواجم ترتیب دادند که هیچگاه فراموش نمیکنم.
در آن سالها به دنبال فراگیری صنعت به صورت علمی نیز بودم، چنانکه با اساتید دانشگاه شریف ارتباط گرفتم و توسعه کار را با دانش روز ادامه دادم، در سال 51 از کارخانه بیرون آمدم و یک تراشکاری در سه راه آذری با سه شریک راهاندازی کردیم؛ قالبهایی طراحی کردیم و ساختیم که در نوع خود بینظیر بودند.
روزبهروز دستگاههای جدیدی را با الگوبرداری از نمونههای خارجی طراحی کردیم و ساختیم، تا اینکه در سال 1356 پدر خانم بنده درخواست کرد تا در شهر کاشان نیز کسب و کاری راهاندازی کنم، احساس کردم میتوانم در این منطقه، که نیاز به اشتغالزایی هم داشت، اقداماتی داشته باشم، از این رو کارخانه «پلاملامین» را تأسیس کردیم. البته بدون دریافت تک ریالی کمک از بانکها.
- پس از پیروزی انقلاب، فعالیت تولیدی شما به کجا رسید؟
- بعد از انقلاب که شاهد آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله بودیم، ارز در کشور کاهش یافت، با ایدههای جدید و محصولات جدید، وارد فاز صادراتی شدیم و خواستیم در آن شرایط هم سر بار دولت نشویم، هم ارزآوری برای کشور داشته باشیم، در دورهای نیز صادرکننده نمونه کشوری بودیم.
طرح راهاندازی شرکت «افزون پلاست» در سال 82 ارایه شد که یک سال بعد راهاندازی کردیم، برای توسعه مجموعه علیرغم اینکه اعتقادی به وام نداشتیم، مجبور به استقراض از بانکها شدیم و یکی از بانکهای داخلی نیز شریک کارخانه شد. در دورانی به بیش از 40 کشور دنیا از اروپا، آفریقا، آمریکا و کشورهای عربی صادرات داشتیم، حتی در کشور «نیجریه» کارخانه جدیدی احداث کردیم و ماشینآلاتی را برای راهاندازی خط تولید به آفریقا فرستادیم، این فعالیتها در شرایطی بود که دولت کمترین کمک و حمایت را داشت. بعدها همان کمکهای اندک نیز قطع شد. در آن دوران، بیش از 600 کارگر به صورت مستقیم در کارخانه فعالیت داشتند که طی سالهای 84 تا 86 به دلیل عدم وجود سرمایه در گردش، تعداد کارگران روزبهروز کاهش یافت، تا جایی که سرمایهگذاریهای خارجی نیز راکد ماند، تعدیل نیرو کردیم، بیش از 22 هزار ساعت، رایزنی با سیستم بانکی کشور داشتیم تا سرمایه در گردش و نقدینگی تأمین شود، هرچه جلوتر رفتیم، بیشتر بینتیجه بود. روزبهروز جریمه قرضها و وامهای بانکی بالاتر رفت و اجراییههای قضایی، یکی پس از دیگری صادر شد، از سال 89 برای احیای وضع موجود، مبالغی را قرض کردیم و وارد فاز صنعتی شدیم، توانستیم استانداردهای بینالمللی را اخذ کنیم و امروز به عنوان یکی از مهمترین پیمانکاران شرکتهای نفتی فعالیت داریم.


- پلاسکـو چه تولیداتی داشت؟
- تولیدات این شرکت عبارت بود از: ملامین، تزریق پلاستیک، ظروف بادی و دکمه سازی، اکسترودر و کلندر و ورقسازی، محصولاتی با مواد پی وی سی، بادکنک، فیلم و نگاتیوهای عکاسی و انواع نایلون. محصولات این شرکت یک مجموعه کامل پلاستیک بود.
همچنین در «پلاستیککار» شانه، پارچ، زنبیل، انواع قطعات پلاستیکی، گالش و دمپایی تولید میکردند. در عوض ظروف ملامین بیشتر طراحی و کپی کردن غالبهای ظروف موردتوجه بود.
نخستین کسی که ملامین تولید کرد، «القانیان» بود و اشخاص بعدی «فرخ محبوبیان» (فارس پلاستیک)، «سیداحمد علوی» ( پارس پلاستیک) بودند. «فرخ محبوبیان» اسفنج و فیلم هم درکنار ملامین تولید میکرد.
آقایی به نام «سورن» مدیر بخش قالب سازی و فنی بود. آن زمان قالبهایی میساختند که روی آن عکس شاه و فرح بود. میگفتند این ملامینها با طرح شاه و فرح را باید به بازار برسانید. من کارشکنی میکردم، این کار من را گزارش کردند.
همان زمان آقای «رفیع اریه»، مؤسس کارخانه تولیدی تهران، پیغام فرستاد که بروم نزد آنها کار کنم. دستگاههایی از انگلستان آورده بودند. ایشان از من خواست که واحد ملامین را آنجا راهاندازی کنم. پاسخ منفی دادم. گفتم تا زمانی که اینجا هستم، نمیتوانم بیایم. به نظرم میآمد که این کار خیانت است، زیرا کار را در این مجموعه یاد گرفته بودم. بالاخره با اتکا به حرف آقای «اریه» در «سه راه آذری» یک تراشکاری کوچک برای خود راه انداختم. همزمان به دلیل فعالیتهای کارگری، خلعیت مرا از کارخانه پلاسکو کار صادر کردند و با خاطره بسیار بدی از پلاسکوکار اخراج شدم.
از من خواسته شد یک بشقاب به نام 417 را بسازم. آن زمان ورشکسته بودم، سفتههایم برگشت خورده بود. فشار اقتصادی بسیار زیاد بود. ناگزیر شبها با تاکسی کار میکردم و روزها هم تراشکاری میکردم. «اریه» عکس خانه خدا را با قالب 417 به من داد و گفت که میخواهم این عکس را روی ملامین طوری چاپ کنی که خوب بدرخشد.
به این فکر کردم که روی قالبهایی که در پلاسکوکار ساختم، عکس شاه و شهبانو بود. حال این عکس برازنده این قالبهاست. با خود گفتم که خدایا شکرت، آنجا آن قالب را ساختم و اینجا این قالب را به من دادی. «اریه» به من گفت که چقدر میگیری؟ گفتم که میسازم و بعداً پول بدهید. پولی نداشتم، همه کار را نسیه انجام دادم. آن روزها در جو انقلاب بودیم. از اولین کسانی بودم که به ایتالیا، سپس پاریس و نوفللوشاتو رفتم. انقلابی نبودم، ولی دوست داشتم تا بدانم مسیر انقلاب چیست. با امام خمینی هم دیدار داشتم. فاصله میان نیمه دهه 1340 تا سال 1357 دوران رشد و شکوفایی بود. در آن سالها، رژیم به خود افتخار میکرد که به معجزه اقتصادی و صنعتی دست یافته، ولی صنایع داخلیِ این دوران نقاط ضعف فراوانی داشتند.
برای آگاهی از شرایط شرکت «پلاسکو» پیش از به وجودآمدن «پلاسکوکار» به گفتوگو با «ایرج منصوربخت» و «مرتضی عرفانی» نشستیم که در «پلاسکو» مسؤولیت داشتند.
برخی از نخستین مصنوعات پلاستیک ایرانی، ورقههای اکریلیکی بودند که متفقین، به ویژه آمریکاییها، برای تعویض یا تعمیر شیشه کابین خلبان هواپیماهای خود به ایران آورده بودند این ماده تازه کشف شده بود و در اثر ضربه متلاشی نمی شد و از آن به جای شیشه برای پوشاندن پنجرههای هواپیما استفاده میکردند. همچنین از ضایعات و کنارههای این ورقههای آکریلیک اشیایی مثل قاب ساعت و جعبه جواهرات تولید میشد.
نهایتاً در سال 1342 ، کارخانه «پلاستیککار» و «پلاسکو»، در همین محل کنونی، با نام جدید «پلاسکوکار» ادغام شدند. او پیش از تشکیل کارخانه «پلاسکوکار»، نزد «لئون سرحدیان» و شرکای او کار میکرد.
به نقل از »منصوربخت«: «مقصودی» از فعالان کارگری دوران پهلوی بود و به همین دلیل از «پلاسکوکار» جدا شد. او تا سال 1342 در «پلاستیک کار» در شهر «ری» کارگری میکرد. وقتی دو شرکت با یکدیگر ادغام شد، واحد شهر «ری» به کفش سانترال تبدیل شد و ایشان به جاده قدیم کرج رفتند. «پلاسکوکار»، «سایپا»ی فعلی از سال 1347 ، 1200 کارگر داشت. درنهایت «پلاسکوکار»، که شرکت سرمایه گذاری پتروشیمی آن را از بنیاد به قیمت 272 میلیون تومان خریده بود، به قیمت2 میلیارد و 400 میلیون تومان به «سایپا» فروخته شد.


- شما با سه گروه بزرگ صنعتی کار کردید: «سرحدیان»، «القانیان» و «اریه». این سه نفر (برادران القانیان و لئون سرحدیان) در سال ؟ کارگاهها را به خیابان «جوانمرد قصاب» (جاده ری) منتقل کردند. «صیون القانیان» که واردکننده لباسهای دسته دوم بود، متوجه شده بود که صنعت پلاستیک در ایران آینده خوبی دارد. برادران «القانیان» میکوشیدند تا برای جلوگیری از خروج ارز از کشور، گامهای مؤثری را برای توسعه تجارت ایران بردارند و به صادرات غیرنفتی بیشتری مبادرت ورزند. تولید کنندههای بعدی از ظروف چینی «نوری تکه» هم قالب ملامین ساختند.عمده کسانی که از «پلاسکوکار» بیرون آمده اند، شعبه مستقلی برای تولید پلاستیک و ملامین زده اند. به عنوان مثال همه شرکای «حسن رفتاری»، که پالادیوم را ساخته اند، پلاستیک ساز بوده اند. «سلیمان ساسانی» هم یکی دیگر از ملامین سازان در شیراز بوده که کارخانه اریه را راه اندازی کرد.
- در حال حاضر کارخانه ملامین در کاشان به دست فرزندانم و خودم (عزیزاله مقصودی) گسترش داده شده و کارخانه «افزون پلاست» را نیز تأسیس کرده ایم.
در ضمن شرکتهای تولیدی، مانند تهران )ایران(، مشمع هم تولید میکردند؛ اینگونه تداخلهای کاری موجب شد که علاوه بر ملامین، فیلههای پلاستیکی که برای تزئین و کاربرد سفره جهت استفاده روی میز و طاقچهها هم تولید شد.
ملامین به آقای «خسروی» داده شد و کارخانه «زرین ملامین» در سمنان راه اندازی شد. در خیابان جمهوری و میدان هفت تیر و منطقه مولوی تهران، انبار و مراکزی برای فروش ظروف ملامین ایجاد شد.
بین این سه قطب، «پلاسکوکار» قوی تر بود و حجم تولیدات بیشتری داشت؛ ولی «اریه» هم رشد قابل ملاحظهای داشت.
از آنجایی که رقیب زیادی در بازار وجود نداشت، کارخانجات بزرگ، محصولات متنوعی تولید میکردند. کار پلاستیک سود داشت و به این دلیل درون یک کارخانه واحدهای متعددی تشکیل میشد. ریشه صنعت پلاستیک همین سه کارخانه بودند. باقی از همین سه کارخانه ریشه گرفتند، آقایان «اقدامیان»، «خسروی»، «کمیلیان» و «عبادی» از فروشندگان و فعالانی بودند که هم در تهران و هم در شهرستانهای کوچک و بزرگ کار میکردند.
آقای «کمیلیان» از دنیا رفتهاند. افرادی که به آنها اشاره کردم «زرین ملامین» را در سمنان راهاندازی کردند. مهندس «قمی»، مالک شرکت «یزد گل» است و استانداردکیفی خوبی را رعایت میکند.


بدون دیدگاه